زنگ خطر رکود صنعت فولاد چین
جهانی در آستانه سال 2026 میلادی، شاهد دگرگونیهای بنیادین در ساختار قدرت، مسیرهای تجاری و سیاستهای حمایتی است. این صنعت که همواره نبض اقتصاد جهانی محسوب میشود، اکنون در نقطه عطفی قرار گرفته که میتواند معادلات دهه آینده را رقم بزند. چین بهعنوان غول تولید فولاد با چالش اشباع بازار داخلی روبهرو شده، هند با سرعتی چشمگیر در حال صعود است، و اروپا تلاش میکند با سیاستهای حمایتی جدید، جایگاه خود را در این رقابت سنگین حفظ کند.
در این میان، تولیدکنندگان ایرانی فولاد و محصولاتی همچون میلگرد نیشابور که جایگاه ویژهای در بازار داخلی دارند، باید با درک عمیق از تحولات جهانی، استراتژیهای خود را بازتعریف کنند. رکود تقاضا در چین، افزایش مازاد ظرفیت جهانی به رقم بیسابقه 2.5 میلیارد تن، و چرخش سرمایهگذاری غولهای معدنی از شرق آسیا به بازارهای نوظهور، همگی عواملی هستند که مستقیماً بر قیمتگذاری و حجم صادرات محصولات فولادی ایران تأثیر خواهند گذاشت.
اروپا در محاصره رقبای آسیایی؛ استراتژی بقا با تعرفههای سنگین
صنعت فولاد اروپا که زمانی پیشتاز نوآوری و کیفیت در جهان بود، اکنون با بحرانی چندوجهی دستوپنجه نرم میکند. شرکت آلمانی سالزگیتر، یکی از نمادهای صنعت فولاد قاره سبز، علیرغم ثبت سود محدود در سهماهه سوم سال جاری، ناچار به تعدیل چشمانداز مالی سال 2026 خود شده است.
این شرکت که نماینده وضعیت کلی صنعت فولاد اروپا محسوب میشود، با سه چالش عمده مواجه است: کاهش شدید تقاضای داخلی ناشی از رکود صنایع خودروسازی و ساختمان، فشار فزاینده واردات ارزانقیمت از آسیا، و افزایش سرسامآور هزینههای انرژی که رقابتپذیری را به شدت کاهش داده است.
کمیسیون اروپا در واکنش به این بحران، طرحی جسورانه را روی میز گذاشته که میتواند چهره تجارت فولاد در این قاره را دگرگون کند. براساس این طرح، سهمیه واردات فولاد بدون تعرفه به نصف کاهش خواهد یافت و برای مقادیر مازاد، تعرفه 50 درصدی اعمال میشود. این سیاست که عملاً دیواری بلند در برابر واردات ایجاد میکند، نشاندهنده تغییر رویکرد اتحادیه اروپا از تجارت آزاد به حمایتگرایی هدفمند است.
با این حال، کارشناسان صنعت معتقدند که صرف اعمال تعرفههای سنگین نمیتواند راهحل پایداری برای احیای صنعت فولاد اروپا باشد. این قاره نیازمند بازطراحی کامل زنجیره تأمین، سرمایهگذاری در فناوریهای سبز، و یافتن منابع انرژی جایگزین است تا بتواند در رقابت با تولیدکنندگان آسیایی که از مزیت هزینههای پایینتر بهرهمند هستند، دوام بیاورد.


هند؛ ستاره درخشان آینده صنعت فولاد جهان
در حالی که چین پس از سالها رشد افسارگسیخته به نقطه اشباع رسیده، هند با برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاریهای کلان، خود را برای تصاحب عنوان قدرت دوم فولاد جهان آماده میکند. پیشبینیهای صنعتی حاکی از آن است که ظرفیت تولید فولاد هند تا سال 2030 به رقم خیرهکننده 300 میلیون تن خواهد رسید؛ رشدی که نه تنها نقشه تولید جهانی را تغییر خواهد داد، بلکه الگوهای تجارت مواد خام را نیز دستخوش دگرگونی خواهد کرد.
شرکت برزیلی واله، بزرگترین تولیدکننده سنگآهن جهان، با درک این تحول بنیادین، استراتژی خود را بازتعریف کرده است. این غول معدنی که تاکنون بخش عمده محصولات خود را به چین صادر میکرد، اکنون چشم به بازار پررونق هند دوخته است. این تغییر جهت که ممکن است در ظاهر ساده به نظر برسد، در واقع میتواند تعادل عرضه و تقاضای سنگآهن در جهان را کاملاً برهم بزند و قیمتهای جهانی را متأثر سازد.
همزمان، چین که همچنان بیش از نیمی از آهن جهان را تولید میکند، با چالشهای داخلی جدی مواجه است. رکود بخش ساختوساز که موتور اصلی مصرف فولاد در این کشور بوده، همراه با سیاستهای سختگیرانه زیستمحیطی، رشد مصرف داخلی را محدود کرده است. در واکنش به این وضعیت، کارخانههای چینی برای حفظ سطح تولید و سودآوری، حجم صادرات خود را به شدت افزایش دادهاند. آمارها نشان میدهد که در 9 ماه نخست سال 2025، صادرات فولاد چین با رشد 6 درصدی به نزدیک 98 میلیون تن رسیده است.
بحران مازاد ظرفیت؛ زنگ خطری برای آینده صنعت
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در جدیدترین گزارش خود هشدار داده که صنعت فولاد جهان با بزرگترین بحران مازاد ظرفیت از سال 2009 تاکنون مواجه است. ظرفیت تولید جهانی که تا پایان سال جاری به 2.55 میلیارد تن میرسد، براساس پیشبینیها تا سال 2028 از مرز 2.66 میلیارد تن نیز عبور خواهد کرد.
این رشد که عمدتاً از کشورهای آسیایی و خاورمیانه نشأت میگیرد، در شرایطی رخ میدهد که تقاضای جهانی با رشدی بسیار کندتر همراه است.
پیامدهای این عدم تعادل فراتر از کاهش قیمتها و فشار بر حاشیه سود تولیدکنندگان است. حدود 19 درصد از پروژههای کاهش انتشار کربن که قرار بود تا سال 2027 به بهرهبرداری برسند، به دلیل عدم توجیه اقتصادی متوقف شدهاند. این توقف نه تنها تعهدات زیستمحیطی صنعت را زیر سؤال میبرد، بلکه شکاف رقابتی میان تولیدکنندگان سنتی غربی و رقبای آسیایی را عمیقتر میکند.


فرصتهای طلایی برای صنعت فولاد ایران
در این شرایط پرتلاطم جهانی، صنعت فولاد ایران با ظرفیت تولید سالانه بیش از 30 میلیون تن، در موقعیتی استراتژیک قرار دارد. محصولات با کیفیت ایرانی نظیر میلگرد 14 اصفهان که در پروژههای عمرانی کاربرد گسترده دارد، یا میلگرد 14 ابهر و میلگرد 8 الیگودرز که در صنایع مختلف استفاده میشوند، پتانسیل رقابت در بازارهای منطقهای را دارند.
رکود نسبی در چین و تمرکز هند بر تأمین نیازهای داخلی، دریچههای جدیدی را برای صادرات محصولات فولادی ایران به بازارهای خاورمیانه، شمال آفریقا و حتی آسیای میانه گشوده است.
کشورهای حوزه خلیج فارس با پروژههای عظیم عمرانی، عراق با نیاز به بازسازی زیرساختها، و کشورهای آسیای میانه با رشد اقتصادی مداوم، همگی بازارهای هدف مناسبی برای محصولات ایرانی هستند.
اما تحقق این پتانسیل نیازمند اقدامات هماهنگ و استراتژیک است. بازنگری در سیاستهای انرژی برای کاهش هزینه تولید، توسعه زیرساختهای حملونقل برای تسهیل صادرات، و ارتقای استانداردهای کیفی برای رقابت با محصولات بینالمللی، از جمله اقدامات ضروری است. همچنین، صنعت فولاد ایران باید از موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد کشور به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب بهرهبرداری کند.
در نهایت، تحولات جاری در صنعت فولاد جهان، هم چالش و هم فرصت برای ایران محسوب میشود. درحالی که فشار رقابتی و مازاد عرضه جهانی میتواند حاشیه سود را کاهش دهد، بازآرایی قدرتهای جهانی و ظهور بازارهای جدید، امکان گسترش حضور ایران در عرصه بینالمللی را فراهم میآورد. کلید موفقیت در این مسیر، هماهنگی سیاستهای داخلی با روندهای جهانی و سرمایهگذاری هوشمندانه در بخشهایی است که مزیت رقابتی پایدار ایجاد میکنند.





